علاقهمندي ها
+
سفره افطار پهن بود منم پارسي بودم ، مي خواستم يه خصوصي براي يکي از دوستان ارسال کنم ..آقام صدام کردن بيا ديگه x-(
گفتم عزيز يه لحظه صبر کن من تو پارسي يه خصوصي ارسال کنم الان ميام..
آقام هم که از دستم عصباني بود گفت اگه يه روز خوتم به پارسي ارسال وِي ميدي خوب بي :D
( خودت هم به پارسي ارسال مي شدي خوب مي شد )
يعني .......................!B-)

2-شکوفه ها
03/6/17
+
*چندوقتيه عاشق شدم*اولش با گفت وگوي ساده شروع شد بعد رسيد به دلبستگي،عادت و الانم مرض!
عاشقيت بد درديه! اصلا عجيب وغريبه! نامرده!عين کَنِه ميمونه! فصل نميشناسه، آدمش فرقي نميکنه...
خستم کرده بابا x-(
گفتم اين عاشقيت را به اشتراک بذارم شايد اون عاشق ديگري شد و دست از سر من برداشت.
پ.ن: اينم تصوير عشقم که هرچنددقيقه يکبار،درخلوت وجمع وگرمابه وگلستان در اوج گرماي تابستان،چند باره .. ولم نکنه که

شبگرد تنهايي
03/6/16
کار به جايي رسيده که مدير ارشد مربوطه به جاي وعده تشويقي مي گه: * ببين منيره! اگر اين کار خوب از آب در بياد، يک ليوان چايي داغ قندپهلو پيشم داري.. *
عکسش که ديده نميشه...اما معلومه چاييه:D چاي بنظرم چون بدن رو گرم ميکنه يکي صبح بعد از بيدار شدن ميچسبه(حتما بايد نشسته بود وگرنه اثر نميکنه)يکي هم اواخر شب مثلا دو ساعت قبل خواب... توي مهمونيم هر چقدر دلتون خاست بخورين به قول خودمون چايدونمون پر شه:D(اميدوارم اهانتي درکار نبوده باشه:) )
+
مهساي نازنينم:-) @};-
بازگشت عارفانه ي شما را از زيارت کربلاي معلي و نجف اشرف گرامي مي داريم
بوئيدن تربت پاک کربلاي معلي و شهد شيرين و فيض زيارت کربلاي معلي و نجف اشرف و عتبات عاليات گواراي وجودتان.
زيارتتون قبول درگاه حق و فيض زيارت کربلاي معلي بر جانتان ماندگار و صبر جميل براي دوري از بهشت را آرزو مي کنم@};-
*از طرف جناب مدير و خانواده پارسي بلاگ*





شبگرد تنهايي
03/6/11
سلام به همه ي دوستان و تشکر ميکنم از همه عزيزاني که با پيامهاي خصوصي و عمومي محبتشون رو بارها بهم ثابت کردند.... بخصوص مادر هماي عزيزم که بابت دلگرمي و محبتشون هميشه سپاسگزار و شرمندشون هستم، باز هم همچون هميشه به من لطف کرديد و اين فيد زيبا رو تدارک ديديد.... خيلي متشکرم....@};-@};-@};-
{a h=nostalgic2}کفش هاي مکاشفه{/a} سلام، متشکرم از بزرگواري شما... ان شاالله روزي مجدد شما، به زودي زود :)@};-
+
به نام خدا
*
ما هم به #عشق_روي تو رفتيم و آمديم
اي جان ما فداي تو و غبطه خوردنت
*
#لنگرودي

sobhan
03/1/3

غبطه تو از سر ليلي است و مجنون شدي و زيبا بودي ثمره شجره طيبه اهل بيت اولويت ات شدي منم غبطه مي خورم که عاشق شدم بنده کوه ال ابايت شدم بنده بودم گداي خشت خام اهل و ديارت شدم بنده عشق ام و گداي کوي حيدرم خادم آسمان رضايم و غبطه حيدر را از زيني و مظلوميت روقيه مي کشم شايد روزي کنج خرابه به خواهرم بپيوندم و فداي کوه ثمره شجره اهل بيت شوم لبيک يا حيدرکرار و حيدر حي و ثاني
آقاشير
00/8/29
باغ آرزوها
99/6/30
+
دلم تنگ شده براي عزيز ترينم...
مادر جاني که به خاطر او ساختم اين وبلاگ رو....
عاشق امام رضا (عليه اسلام) بود و متاسفانه طلبيده نميشد...
شفا هم نيافت... لياقت معجزه ي آقام رو نداش شايد... کل خانه را با عکس هاي حرمش تزيين کرده بود... آقا همه رو دعوت کردي؟ منو نه؟ آقا جان اينقدر بدم؟ مادر جانم را طلبيدي آخر، آمد پيش خودت
آري!آسماني تر از آن بود که در زمين بماند...
رايحه ي انتظار
99/4/24
+
جامي و حافظ و سعدي به چه مشغول بودند!؟
غزل و شعر و سروده همه "چشمان" تو بود...
شکار لحظه ها
98/10/29
+
از انحناي کوچه با حجب و حيا رد مي شوي
با چـادرت بيـن مـن و بار گنـه سـد مي شــوي
.
کفر مرا –بانوي من- يکسر تو ايمـان مي کني
پيغمبري مي داني و هيهات! کتمان مي کني
.
از نسل زهرايي و من مبهوت اين ساداتي ام
از بهــر زهــراي بتــول مديـون ايـن دامــادي ام
.
.
آفتابــ
تقديم به *زوج خوشبخت پارسي بلاگ* :)
پيرو فيد « http://djalireza.parsiblog.com/Feeds/9619550/ » :)

در انتظار آفتاب
98/9/3
