آيينه سکندر - پيام‌هاي ارسالي

دانش آموز رو با اسم کوچيک صدا زدم. رفقاش شروع کردن جيغ و داد و متلک که چرا آقا اسم کوچيک تو رو بلده؟:) منم اسم کوچيک تک تکشون رو گفتم که زبونشون کوتاه شه:)

Wed, 08 May 2019 22:29:00 GMT

دانش آموز رو با اسم کوچيک صدا زدم. رفقاش شروع کردن جيغ و داد و متلک که چرا آقا اسم کوچيک تو رو بلده؟:) منم اسم کوچيک تک تکشون رو گفتم که زبونشون کوتاه شه:)

يکي از همکارا امروز گله مي کرد: فلان همکار مياد سر کلاس و بيکار ميشنه و اصلا درس نمي ده بهش اعتراض کردم ميگه: بايد يه حقوق 7/8 ميليون تومني بهم بدن تا انگيزه کار داشته باشم. با اين حقوق دو سه تومني که انگيزه ندارم! من: روز اول مجبورش کردن بياد آموزش و پرورش؟ خب مي رفت يه جاي ديگه x-(

Sun, 05 May 2019 15:21:00 GMT

يکي از همکارا امروز گله مي کرد: فلان همکار مياد سر کلاس و بيکار ميشنه و اصلا درس نمي ده بهش اعتراض کردم ميگه: بايد يه حقوق 7/8 ميليون تومني بهم بدن تا انگيزه کار داشته باشم. با اين حقوق دو سه تومني که انگيزه ندارم! من: روز اول مجبورش کردن بياد آموزش و پرورش؟ خب مي رفت يه جاي ديگه x-(

سخت ترين کار عالم ساکت نگه داشتن کلاس پسرونه موقع تدريس درس ازدواج هست:) يه کلمه ميگي ده ديقه ميخندن و متلک ميگن:دي

Sun, 05 May 2019 15:36:00 GMT

سخت ترين کار عالم ساکت نگه داشتن کلاس پسرونه موقع تدريس درس ازدواج هست:) يه کلمه ميگي ده ديقه ميخندن و متلک ميگن:دي

خواستم از گيت حرم رد شم. خيلي الکي و سر سري بازرسي کرد. يهو وايسادم و محکم گفتم: آقا چرا کارت رو درست انجام نميدي؟ من هر بار از اينجا مسلح رد ميشم هيچ وقت هم کسي متوجه نميشه! طرف يهو يکه خورد و گفت: مسلحي؟ گفتم: آره مسلحم! ما مسلح به الله اکبريم/ بر سر دشمنان حمله مي بريم:) . . بعدم زودي فرار کردم که که نبرنم ديوونه خونه:)

Thu, 19 Sep 2019 11:32:00 GMT

خواستم از گيت حرم رد شم. خيلي الکي و سر سري بازرسي کرد. يهو وايسادم و محکم گفتم: آقا چرا کارت رو درست انجام نميدي؟ من هر بار از اينجا مسلح رد ميشم هيچ وقت هم کسي متوجه نميشه! طرف يهو يکه خورد و گفت: مسلحي؟ گفتم: آره مسلحم! ما مسلح به الله اکبريم/ بر سر دشمنان حمله مي بريم:) . . بعدم زودي فرار کردم که که نبرنم ديوونه خونه:)

مدرسه بودم دانش اموزا هي دور و برم ميومدن واسه نمره زير بار نمره الکي دادن نرفتم بانک کار داشتم ديدم يکيشون با کارنامه اومد جلو که اقا منو انداختي بهم نمره بدهx-(B-)

Mon, 19 Aug 2019 12:35:00 GMT

مدرسه بودم دانش اموزا هي دور و برم ميومدن واسه نمره زير بار نمره الکي دادن نرفتم بانک کار داشتم ديدم يکيشون با کارنامه اومد جلو که اقا منو انداختي بهم نمره بدهx-(B-)

ابراهيم جان رجعتت مبارک پهلوون

Tue, 25 Jun 2019 11:49:00 GMT

ابراهيم جان رجعتت مبارک پهلوون

رفتم بازار شيخان لباس بخرم. لباسي که انتخاب کردم گفت 55تومن همون موقع يه خانم عرب هم اومد و قيمت همون لباس رو خواست. فروشنده به عربي گفت: خمسه و خمسين(55) و تا اربعين(40) هم پايين اومد. خانم قبول نکرد و رفت. منم سريع حسن سوء استفاده رو کردم و گفتم بايد به منم 40 بدي:) عربي بلد بودن به دردم خورد:دي

Thu, 30 May 2019 15:02:00 GMT

رفتم بازار شيخان لباس بخرم. لباسي که انتخاب کردم گفت 55تومن همون موقع يه خانم عرب هم اومد و قيمت همون لباس رو خواست. فروشنده به عربي گفت: خمسه و خمسين(55) و تا اربعين(40) هم پايين اومد. خانم قبول نکرد و رفت. منم سريع حسن سوء استفاده رو کردم و گفتم بايد به منم 40 بدي:) عربي بلد بودن به دردم خورد:دي

بعد از تولد لعنتي شوم ترين اتفاق زندگي زن گرفتنهx-(

Sun, 22 Jul 2018 00:48:00 GMT

بعد از تولد لعنتي شوم ترين اتفاق زندگي زن گرفتنهx-(

تعطيلي تابستون بوووووققق است! من دلم مدرسه و کار و دانش اموز ميخاد چقدر بخابم اخه؟B-)

Sun, 18 Aug 2019 12:29:00 GMT

تعطيلي تابستون بوووووققق است! من دلم مدرسه و کار و دانش اموز ميخاد چقدر بخابم اخه؟B-)

مدرسه کار داشتم. دانش آموزا هم براي ثبت نام يا مدرک ديپلمشون اومده بودن. از يکي از بچه هاي سال دوازدهمي پرسيدم: همه درسات رو قبول شدي؟ اون: آقا من شاگرد اولم ها:) من: نميشه آدم با تک شاگرد اول بشه؟ من خودم يه بار با سه تا درس افتاده شاگرد اول شدم:دي

Wed, 14 Aug 2019 22:30:00 GMT

مدرسه کار داشتم. دانش آموزا هم براي ثبت نام يا مدرک ديپلمشون اومده بودن. از يکي از بچه هاي سال دوازدهمي پرسيدم: همه درسات رو قبول شدي؟ اون: آقا من شاگرد اولم ها:) من: نميشه آدم با تک شاگرد اول بشه؟ من خودم يه بار با سه تا درس افتاده شاگرد اول شدم:دي

دانش آموزي داشتم به شدت پر حرف تا درس تموم ميشد ميومد بالاي ميز من و تا خوردن زنگ يک ريز حرف ميزد جلسه آخر مشخص شد اين شگردش بوده واسه اينکه من حوصلم سر بره و زودتر بفرستمش بره که البته هيچ وقت موفق نشد:) اينم پايين برگه امتحانش نوشته بود:

Mon, 05 Aug 2019 11:42:00 GMT

دانش آموزي داشتم به شدت پر حرف تا درس تموم ميشد ميومد بالاي ميز من و تا خوردن زنگ يک ريز حرف ميزد جلسه آخر مشخص شد اين شگردش بوده واسه اينکه من حوصلم سر بره و زودتر بفرستمش بره که البته هيچ وقت موفق نشد:) اينم پايين برگه امتحانش نوشته بود:

ترجمه کنيد: الناس نيام، فاذا ماتوا انتبهوا جواب دانش آموز: مردم مرده اند، وقتي که بميرند زنده مي شوند!

Tue, 27 Aug 2019 23:35:00 GMT

ترجمه کنيد: *الناس نيام، فاذا ماتوا انتبهوا* جواب دانش آموز: *مردم مرده اند، وقتي که بميرند زنده مي شوند!*

دانش آموز محترم باسلام؛ لطفا موقع تقلب، گوش هات رو دقيق باز کن که اين قدر موقع برگه صحيح کردن ما رو نخندوني:) . . و من الله التوفيق:) ارادتمند تو؛ معلمت@};-

Sat, 25 May 2019 13:21:00 GMT

دانش آموز محترم باسلام؛ لطفا موقع تقلب، گوش هات رو دقيق باز کن که اين قدر موقع برگه صحيح کردن ما رو نخندوني:) . . و من الله التوفيق:) ارادتمند تو؛ معلمت@};-

بچه ها امتحان ديني ترم داشتند. يکي از بچه ها صدام کرد که سوالي بپرسه سوالش رو که جواب دادم متوجه برگه تقلبي که بين دو پاش قايم کرده بود شدم. برگه تقلب رو ضميمه برگه امتحانش کردم و تحويل معاون مدرسه دادم. بعد از امتحان اومد التماس که آقا تقلب رو نا ديده بگير! گفتم نميشه! گفت: آقا لا اقل اين برگه م رو پاره کن يه برگه ديگه بذار و اون رو صفر بده که تقلب واسم ثبت نشه:( من: نميشه!

Sat, 18 May 2019 22:03:00 GMT

بچه ها امتحان ديني ترم داشتند. يکي از بچه ها صدام کرد که سوالي بپرسه سوالش رو که جواب دادم متوجه برگه تقلبي که بين دو پاش قايم کرده بود شدم. برگه تقلب رو ضميمه برگه امتحانش کردم و تحويل معاون مدرسه دادم. بعد از امتحان اومد التماس که آقا تقلب رو نا ديده بگير! گفتم نميشه! گفت: آقا لا اقل اين برگه م رو پاره کن يه برگه ديگه بذار و اون رو صفر بده که تقلب واسم ثبت نشه:( من: نميشه!

ساعت آخر فقط کلاس داشتم. کار اداري داشتم انجام دادم و رفتم خونه مادرم نزديک مدرسه. موقع رفتن به مدرسه چند تا دانش اموز از دور من رو ديدن: ئه معلم عربي که الان باهاش کلاس داريم! رسيديم به هم. من: تا حالا معلم عربي نديدي که از دور داد مي زني؟:)

Sun, 05 May 2019 15:24:00 GMT

ساعت آخر فقط کلاس داشتم. کار اداري داشتم انجام دادم و رفتم خونه مادرم نزديک مدرسه. موقع رفتن به مدرسه چند تا دانش اموز از دور من رو ديدن: ئه معلم عربي که الان باهاش کلاس داريم! رسيديم به هم. من: تا حالا معلم عربي نديدي که از دور داد مي زني؟:)