پيام
+
بچه ها امتحان ديني ترم داشتند.
يکي از بچه ها صدام کرد که سوالي بپرسه
سوالش رو که جواب دادم متوجه برگه تقلبي که بين دو پاش قايم کرده بود شدم.
برگه تقلب رو ضميمه برگه امتحانش کردم و تحويل معاون مدرسه دادم.
بعد از امتحان اومد التماس که آقا تقلب رو نا ديده بگير!
گفتم نميشه!
گفت: آقا لا اقل اين برگه م رو پاره کن يه برگه ديگه بذار و اون رو صفر بده که تقلب واسم ثبت نشه:(
من: نميشه!
غزل صداقت
98/4/2
معلمانه2
افتاد گريه:آقا استرس تقلب کم بود حالا بايد استرس اينم داشته باشم :'(...من: تا تو باشي ديگه تقلب نکني:(
معلمانه2
چون سال دوازدهمي هست مردودش نميکنم..فقط خواستم يه کم بترسونمش و حساب کار دستش بياد که بعدا تو زندگيش فکر نکنه ميشه با تقلب به جايي رسيد
رايحه ي انتظار
:(