شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ فصل گردو تکوني بود. همراه ننه مامان از زير درختاي گردو رد ميشديم. دستم رو گرفتم روي سر ننه مامان که گردو توي سرش نخوره. خنديد و گفت: روله من اين قدر توي عمرم گردو خورده تو سرم که ديگه عادت کردم:) . . زندگي جز رنج و حسرت نيست:(
معلمانه2
عکس: سال 88 سفر کربلا همراه ننه مامان:)
هما بانو
اگه زنده ان خدا حفظشون کنه ان شا الله :)
آخي:)
=) چقدر من مامان بزرگا و بابا بزرگا رو دوووووس داااارممم خيلي ناااازن :) خدا حفظشون کنهه@};-
معلمانه2
زنده باشين:)
معلمانه2
رتبه 94
2 برگزیده
54 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
معلمانه2 عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top