پيام
+
#مرداد_تلخ(12)
...ميگم سرم رو عمل کردم...بابا مياد و سمت خونه ميريم...آفتاب مردادي از پشت شيشه روي تنم ميشينه...ميرسيم خونه مادر مياد استقبالم...برام جا انداختن تو اتاق پذيرايي:)...کم کم مهمونها با انواع اقسام تحليل ها و تجربه هاي پزشکي ميان:)..منم بي حال تر از اونم که بخوام واکنشي نشون بدم...يکي از دوستاي مادر مياد ديدنم ميخواد باهام دست بده من دستمو ميکشم...ميخنده و چادرش رو دستش ميندازه
هما بانو
97/5/19
معلمانه2
و ميگه بيا از روي چادر دست بده...بابا گوسفند کشته و روضه امام جواد
گرفته...ولي چون نيتش عقيقه س از آبگوشتش به خودم نميدن:(...عروسي احسان
عمو هم هست...خدا بهش رحم کرد من زنده موندم وگرنه براي چندمين بار عروسيش
عقب ميفتاد:)...کم کم حالم خوب ميشه و ميرم تو کوچه با بچه ها بازي:)
شاهکارم شش ضلعي توپ چل تيکه زير چشم عليرضاس که تا چند روز ميمونه...
معلمانه2
اون
روزها خيلي خوشحال بودم که خوب شدم ولي الان نه...احساس ميکنم زنده موندم
نقمت بود نه نعمت و تمام تلخي هاي امروزم از زنده موندن اون روزه...
معلمانه2
غلبت علينا شقوتنا...
« لنگرودي »
{a h=moallemaneh2}2معلمانه{/a} سلام / راه حلش خوندن اين دعاست :الهي إِنْ كُنْتُ عِنْدَكَ فِي أُمِّ الْكِتَابِ شَقِيّاً فَاجْعَلْنِي سَعِيداً فَإِنَّكَ تَمْحُو مَا تَشَاءُ وَ تُثْبِتُ وَ عِنْدَكَ أُمُّ الْكِتَابِ :)
معلمانه2
{a h=uld}« لنگرودي »{/a} سلام بر زينت عابدان:)...ممنون از راه حلت:)
.: ام فاطمه :.
تو اون چيزي که خدا براي آدم ميخواد حتما خيري هست. حتما رشدي هست. بزرگ شدن هم بدون سختي و رنج نميشه. فشارهاي زندگي آدمو بزرگ ميکنه. البته اگر ياس قالب نشه