پيام
+
#مرداد_تلخ(10)
حالم خيلي بد شده با اينکه غده کامل در اومده ولي هنوز خطر کامل رفع نشده تبم خيلي بالاس..بين حال و بي حاليم..بابا داره ازم حلالي ميگيره...بعدها چقدر خنديدم به اين کارش:) جلوي پنجره اتاق نشستم دارم برج ميلاد رو نگاه ميکنم. جوانکي مياد که بستري شه...ميخواد دماغش رو عمل کنه!...ميگه ميخواي يه چيز بگم از خنده روده بر شي؟ من: نه! ميخندم سرم درد ميگيره! -ميخواي يه چيز بگم گريه کني؟- نه!...
.: ام فاطمه :.
97/5/17
معلمانه2
کوچک ترين مريض بخشم ولي فعلا حال شيطوني ندارم...پسري مياد هم سن و سال
خودم...آپانديس عمل کرده...پدرش راننده ارتشه ولي بهش مرخصي نميدن! مادرش
هم نميتونه شب پيشش بمونه...بابا از آقا امان الله خواهش ميکنه شب بره جاي
پسر و پسر بياد تو اتاق ما تا اگر شب کمکي خواست بابا کمکش کنه و خيال مادر
پسر هم راحت باشه...
هما بانو
خدا بد نده جناب عمو.. ان شا الله بلا به دور باشه .. البته من فرصت ندارم همه ي متن رو بخونم.. گذرا نيگاه کردم ..
معلمانه2
{a h=banoyedashteroya}هما بانو{/a} سلام مادر هماي بزرگوار...داستان مال نوزده سال پيشه