پيام
+
#مرداد_تلخ(3)
بالاخره بابا يکي از دکترها رو متقاعد کرد که عمل کنه و گفت: شما وظيفه پزشکيت رو انجام بده من هم وظيفه پدريم رو. دکتر چندتا عمل غير اورژانسيش رو جا به جا کرد و يک هفته بعد سي تي اسکن به من نوبت داد. صبح شنبه9مرداد بستري شدم. بخش 9ب تخت24:)قبل از بستري جواد دوستم که چند ماه پيش دستش شکسته بود و عمل کرده بود بعضي از شيوه هاي پرستار آزاري رو بهم ياد داد...
غزل صداقت
97/5/13
معلمانه2
وقتي رفتم تو اتاق هنوز هم اتاقي نداشتم.مادر داشت بالاي سرم گريه مي کرد.
جووني شمالي با برادرش که تقريبا هم سن خودم بود اومد توي اتاق تا بستري
بشه، پرسيد: مريضيت چيه؟گفتم: دکترا ميگن مخم پاره سنگ برداشته! مادر وسط
گريه خندش گرفت...چند ديقه ديگه احمد هم که سرباز بود و ميخواست کمرش رو
عمل کنه به ما اضافه شد...