شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ سر ظهر بود،قبل از اذان، دراز کشيدم تا کم خوابي شب قبل رو جبران کنم. گوشيم زنگ ميخوره، شماره ناشناس از قم، لابد بازم اداره کار داره جواب ميدم: سلام عليکم بفرماييد؟ صداي نوجووني با لهجه غليظ قمي مياد: سلام، آقاي معلمانه؟ من: خودم هستم بفرماييد؟ صدا: آقا من رو شناختي؟ صدا رو تو ذهنم تحليل ميکنم: محمد امين جان شمايي؟ محمد امين: بله آقا. خوبيد؟ من: خدا رو شکر خوبم، چه خبر؟
محمد امين: آقا دلم واستون تنگ شده بود زنگ زنم.من: ممنونم عزيزم منم دلم تنگ شده واستون.م.ا: آقا سال ديگه هم مياي مدرسه ما؟من: نميدونم معلوم نيست، شما واسه ثبت نام ميريد بگيد معلمانه رو بياريد:)م.ا: آقا ما گفتيم. آقا پسرتون خوبه؟من: خوبه، شيطوني ميکنهم.ا: آقا ما که بزرگيم شيطوني ميکنيم اون که دو سالشه:)من: زنده باشي پسرم:)
من ده ساله از مدرسه و دانش آموزام دورم اما گاهي که تماس ميگيرن خيلي حالم خوب ميشه... :) دوران خوبي بود... الان بعضيشون بچه دارن... :)
معلمانه2
رتبه 94
2 برگزیده
54 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
معلمانه2 عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top